خدایا...
سلامت کردم و منتظر سلامت ماندم...
صدایت کردم و منتظر صدایت ماندم...
گریه ات کردم و منتظر دستانت ماندم...
خواهشت کردم و منتظر پاسخت ماندم...
التماست کردم و منتظر منتت ماندم...
آنقدر منتظرت ماندم که در انتظار عاشقت شدم...
آنقدر عاشقت شدم که دیگر سلامم صدایم گریه ام خواهشم التماسم و همه و همه را فراموش کردم
حتی حتی خودم را هم دیگر فراموش کردم
روز ها و شب ها منتظرت ماندم ماندم ماندم اما نیامدی ولی من ایمان داشتم که می آیی
و اما اکنون پس از گذشت این همه سال تازه میفهمم که آن زمان
هم سلامم را سلام گفتی
هم صدایم را شنیدی
هم با دستانت اشک هایم را پاک کردی
هم خواهشم را پاسخ گفتی
و هم التماسم را اجابت کردی
ولی حیف دیگر خیلی دیر شده است خیلی...
و تو حالا فقط اسمت در زندگیم مانده نه خودت ...
تا چند وقت پیش فکر میکردم دیگر پشتت را به من کردی و مرا نمیبینی
ولی اکنون تازه میفهمم که من آنقدر از تو دور شدم که دیگر من تورا نمیبینم
وای خدای من مرا ببخش مرا ببخش
خدایا دوستت دارم
محمدرضا
نظرات شما عزیزان:
بـכرقه ڪنیـכ حتے اگر لایق بـכرقه نباشنـכ..
بـכوטּ ڪنار زכטּ پنجره.. بـכوטּ سربرگرכانـכטּ به عقب ...
بعضے ها را
بـכرقه ڪنیـכ و بگذاریـכ به قلب هایے برونـכ כر انـכازه ے خوכشان …
حتے اگر مطمئـטּ باشیـכ روزے با چشمانے وحشت زכه و بے پناه بر خواهنـכ گشت …
زخم هاے خاطراتشاטּ را ببنـכیـכ … بوכטּ هاے ناروایشاטּ را بشوییـכ ...
غرور و כروغ و قضاوتشاטּ را כر چمـכانشاטּ بگذاریـכ و
بگذاریـכ به هر ڪجا ڪه بایـכ برونـכ، برونـכ …
بگذاریـכ כر گذشته به جایے ڪه به آטּ تعلق כارنـכ آرام بگیرنـכ …
برایشاטּ گریه ڪنیـכ… سوگوارے ڪنیـכ..وبـכانیـכ
ایـטּ از כست כاכنے ضرورے ست براے به כست آورכنے گراטּ بها…
بعضے ها را
تمام ڪنیـכ وכر گوشه ے بوכنشاטּ روباטּ بچسبانیـכ …
بعضے چیزها …
بت ها …. باورها … عا כت ها … آכم ها را
براے همیشه بـכرقه ڪنیـכ …
כست تڪاטּ بـכهیـכ … لبخنـכ بزنیـכ … قلبتاטּ را به بوسه هاے باכ بسپاریـכ ...
و به زماטּ اجازه گذشتنے سلانه تر را بـכهیـכ …
حالا بلنـכ شویـכ… شهامتتاטּ را تحسیـטּ ڪنیـכ ...
وخوכتاטּ را כر آغوش بگیریـכ
تو بنده ی خوب خدا
و هم دست او
و من :
تازه یادم آمده که شیطانم ....
از بس که آتش توی جان من انداخته ای
بالا تر از زیر تو
جای من نیست !

.gif)
پاسخ:fateme jan adres webeto nazashti linket konam
همیشه اینگونه بوده است کسی را که خیلی دوست میداری زود ازدست میدهی پیش از آنکه خوب
نگاهش کنی مثل پرنده زیبا بال میگیرد و دور میشود
فکر میکردی میتوانی تا آخرین روزی که زمین به دور خود میچرخد خورشید از پشت ابرها سرک میکشد در کنارش باشی
هنوز بعضی از حرف هایت را به او نگفته بودی...هنوز همه ی لبخندهای خود را به او نشان نداده بودی.... همیشه اینگونه بوده....
مرسی که وبم سر زدی
وب قشنگ و پر محتوایی داری
اگه با تبادل لینک موافقی خبرم کن.
.gif)
.gif)
وبلاگ با احساسی دارید....
امتیاز به کلبه یادت نره
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
برچسبها: